پیشیانه

تو چه می دانی پیشی کیست...!

پیشیانه

تو چه می دانی پیشی کیست...!

معما ...

- دلهره دارم و دلهره ام این است که چرا دلهره دارم ... می ترسم از این ترسیدن ... می خندم به غمی که در چشمانم جا خوش کرده ... حالم از آینده ای که حالم را خراب می کند به هم می خورد ... و نمی دانم که این چیزها را می دانم یا وانمود به دانستن حقیقتی ناراست می کنم.

- جواب این معما را تنها تو می دانی، چون اگر ندانی این معما فریبی بیش نیست، اما اگر روشن است این پاسخ دیگر معمایی در کار نیست!

- معمایی در کار نیست ... اما معمایی در کار هست چون این منم که معما را طرح می کنم ... من این معما را می خواهم ... من این معما را حل می کنم و پس از چند لحظه ی کوتاه خوشبختی بازی دوباره شروع می شود ...

- پس معما شاید همین «چند لحظه ی کوتاه» است ...

....

نظرات 5 + ارسال نظر
از خاک کمتریم شنبه 19 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 09:36 ب.ظ http://dusty.blogsky.com/

همین چند لحظه کوتاه

کوتاه و زیبا ...

کافه چی یکشنبه 20 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 06:16 ب.ظ http://webcoffee.blogsky.com/

این چند لحظه ی کوتاه پاسخیست به معماهای من و تو...

کافه چی دوشنبه 21 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 12:38 ب.ظ http://webcoffee.blogsky.com/

سلام!
میخواستم تشکر کنم که لطف کردید و تشریف اوردید...

پریسا جمعه 25 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 01:09 ب.ظ http://parisaeftekhar.blogfa.com

آره معما ها حل می شن ولی رازها رو چیکارشون کنیم

مهدی پژوم شنبه 26 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 01:10 ب.ظ

سلام...
همه چیز همین چند لحظه کوتاه است و جان ام لب ریز حسرت همه کوتاه لحظه هایی که بادشان با خود برد...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد