دکتر پیشی
روز پیش که به سنت این چند ماهه بازدید هفتگی(!) داشتم از دانشکده، یکی از دوستانی که به خبرگیری و گه گاه خبررسانی شهره است، به ضرس قاطع گفت که از یک منبع موثق به گوش خود شنیده که جنابمان(پیشی) را در مصاحبه ی دکترا پذیرفته اند. البته از آن جایی که پیشی هنوز بین زمین و آسمان معلق مانده نمی داند چارچنگولی پایین می آید یا باید بپرد روی لبه ی دیوار و جان به در برد، مسرت این خبر به کامش ملس شد!
روز پیشیش - ببخشید روز پیشش! - بالآخره سازمان سنجش منت گذاشت کارنامه ی تفصیلی را روی سایت قرار داد، اما دریغ از آن چه پیشی برای خود می خواست! نه رتبه ی کلی نه سند افتخاری ... شاهکار سازمان سنجش این بود که رتبه ها را بر حسب سهمیه های متفاوت(آزاد، ایثارگر، شاهد و ...) حساب کردند و در نتیجه رتبه ی من با 2300 نمره اختلاف تراز بعد از رتبه ی یکی از دوستان با سهمیه ی شاهد قرار گرفت ...
اصلا فلسفه ی این "تبعیض مثبت" که این نیست جانان من! می خواهید عدالت برقرار شود بسیار خوب، اولا چرا فقط فرزندان شاهد و ایثارگر و بسیجی مخلص؟ خب مگر تمامی این عزیزان در انتهای جدول دهک های درآمدی جا خوش کرده اند یا این که باقی اعضای این دهک ها همه یک "سهم" در "دفاع مقدس" داشته اند؟! فرزند آن کارگر ساده ی حاشیه نشین یا کشاورز فقیر روستایی با یک تکه زمین چه؟ همه منافق و ضد انقلابند یا که عدالت افلاطونی حکم می کند این "مس" ها هم همانند آبا و اجدادشان در همان "پایین مایین ها" جهاد اقتصادی کنند؟
حالا این به کنار باقی بحث را بچه های چپ بهتر بلدند پیش ببرند. سوال من این است که عزیز دل گیرم که می خواهید عدالت برقرار کنید، دانشجو کنید، زیر پروبال بگیرید ... همه درست، نیت شما خیر، ثواب صوابتان با حضرتش! ولی این که دیگر دلیل نمی شود "نتیجه ی کار" پیشی را ضایع کنید! کسی که اول شده، اول شده ... دریغا نابرابرست! به زور که نمی شود برابر شود ... یا "نتایج" را مگر می شود بالا و پایین کرد؟ آرمان شما هرچه هست، بسیار هم عالی با جهد و تلاش محققش کنید ... زورتان نمی رسد چرا واقعیت را "چپه" می کنید؟!
بگذریم ما که دستمان به جایی بند نیست ... ولی دوستان دیگر با این وضع خدای ناکرده توقع شیرنی دادن که از پیشی ندارند؟!
جان شما وضع جیب پیشیانه مثل وضع فدراسیون فوتبال "خراب" است!
روز پیشیش - ببخشید روز پیشش! - بالآخره سازمان سنجش منت گذاشت کارنامه ی تفصیلی را روی سایت قرار داد، اما دریغ از آن چه پیشی برای خود می خواست! نه رتبه ی کلی نه سند افتخاری ... شاهکار سازمان سنجش این بود که رتبه ها را بر حسب سهمیه های متفاوت(آزاد، ایثارگر، شاهد و ...) حساب کردند و در نتیجه رتبه ی من با 2300 نمره اختلاف تراز بعد از رتبه ی یکی از دوستان با سهمیه ی شاهد قرار گرفت ...
اصلا فلسفه ی این "تبعیض مثبت" که این نیست جانان من! می خواهید عدالت برقرار شود بسیار خوب، اولا چرا فقط فرزندان شاهد و ایثارگر و بسیجی مخلص؟ خب مگر تمامی این عزیزان در انتهای جدول دهک های درآمدی جا خوش کرده اند یا این که باقی اعضای این دهک ها همه یک "سهم" در "دفاع مقدس" داشته اند؟! فرزند آن کارگر ساده ی حاشیه نشین یا کشاورز فقیر روستایی با یک تکه زمین چه؟ همه منافق و ضد انقلابند یا که عدالت افلاطونی حکم می کند این "مس" ها هم همانند آبا و اجدادشان در همان "پایین مایین ها" جهاد اقتصادی کنند؟
حالا این به کنار باقی بحث را بچه های چپ بهتر بلدند پیش ببرند. سوال من این است که عزیز دل گیرم که می خواهید عدالت برقرار کنید، دانشجو کنید، زیر پروبال بگیرید ... همه درست، نیت شما خیر، ثواب صوابتان با حضرتش! ولی این که دیگر دلیل نمی شود "نتیجه ی کار" پیشی را ضایع کنید! کسی که اول شده، اول شده ... دریغا نابرابرست! به زور که نمی شود برابر شود ... یا "نتایج" را مگر می شود بالا و پایین کرد؟ آرمان شما هرچه هست، بسیار هم عالی با جهد و تلاش محققش کنید ... زورتان نمی رسد چرا واقعیت را "چپه" می کنید؟!
بگذریم ما که دستمان به جایی بند نیست ... ولی دوستان دیگر با این وضع خدای ناکرده توقع شیرنی دادن که از پیشی ندارند؟!
جان شما وضع جیب پیشیانه مثل وضع فدراسیون فوتبال "خراب" است!
عدالت کدام است برادر
امیدوارم رو زگار پیشی بهبود یابد
تا بوده همین بوده.سهمیه بندی.
کاریشم نمیشه کرد.
سلام پیشی خان...
خداوند برکت دهاد به جیب مبارک پیشیانه.
توقع کادو نداشته باش اید، شیرینی پیشکش تان...
شیرینی ندادن نیاز به اینهمه آسمون ریسمان نداشت که جناب !
عزیزم ما که می دونیم شما کارت درسته و اول شدی ... هرکی هرجا هرچی می خواد بنویسه بنویسه ... شما یکی ... اولی ... در مورد شیرینی هم با مهدی موافقم ...
یعنی من قررررررربون لینک کردنت برم ... متشکر ... ممنون ...
سلام جناب پیشی. قلمتون خیلی قشنگه. و اما در مورد این مقوله Ph.D
اونوقت که دور از جونه شما آدم به غلط کردن میفته که نونت نبود آبت نبود این آخر عمری درس خوندنت چی بود. راستی ایمیلی ازتون نبود والا یه فایل در مورد مزایاش براتون میفرستادم. اگه تونستم تو کامنت براتون میذارم.
امیدوارم سال دیگه اینموقع هم بنویسید و ما هم باشیم که بخوانیم.
البته من رشته ام یکی از گرایشهای برقه در مورد رشته های دیگه خبر ندارم شاید وضع اونا از ما که داریم به مرز خودکشی میرسیم بهتر باشه.
شرمنده طولانی شد راستش پستتون رو که خوندم یادم خودم افتادم. چی فکر میکردیم چی بوددددددد.
راستی میدونید که تمام وقت هستیم و از صبح تا شب در آزمایشگاه استاد مربوطه در حال ارائه خدمات به استاد و دانشجویان ارشد می باشیم. پس به همه بند های بالا بی پولی رو هم اضافه کنید.
من استاد راهنمام عبارت خیلی قشنگی داره. میگه دانشجوی دکترا یعنی برده علمی...
خلاصه که برادر من اگه کار خوب و درامد خوبی داری اینکارو با خودت نکن...آخر اینهمه بدبختی میشه هیئت علمی شدن تو دانشگاه آزاد اونم نه واحدایی مثل علوم تحقیقات و تهران جنوب که پرن، واحد دارقوز آباد و حقوق بخور نمیر معلمی...
این امر به معروف و نهی از منکر به این جهت بود که تو اون دنیا یقه منو نگیرید که تو که وبلاگ منو میخوندی چرا نگفتی.
اون فایل حقیقت کثیف Ph.D رو هم براتون کپی میکنم تو کامنت.
ای بابا چه دل پری! اگه همه بخوان همین جوری روحیه بدن که فکر کنم از فردا باید برم بازار مغازه باز کنم! نخیر آقا جون ما رشته ی مهندسی نمی خونیم ... تا دکترا باید بریم بعدم هئیت علمی و الخ . اما این جانب(پیشی) تصمیم دارم که این مهم رو جایی به غیر از میهن عزیز به پایان ببرم، یعنی اگرم بخوام استاد دانشگاه بشم، اینجا رو واسه این کار انتخاب نمی کنم. ممنون به هر حال