پیشیانه

تو چه می دانی پیشی کیست...!

پیشیانه

تو چه می دانی پیشی کیست...!

تنهایی دم مرگ(پیشی متفکر)

   ظاهر امر شاید این باشه که ما قبل از تولد و بعد از مرگ تنهایی مطلق رو تجربه می کنیم و در زندگی این ترس از سرنوشت محتوم همیشه با ماست -مایی که تجربه ی قبلی  رو هنوز تو ناخودآگاه حفظ کردیم. اما از یه زاویه ی دیگه که نگاه کنیم تنهایی "واقعی" فقط در طول زندگی حادث میشه. پیش از تولد، یعنی زمانی که جنین در حال رشد یافتن در رحمه، نه تنها در واقع تنها نیست، بلکه حتی قبل از این که توانایی شنیدن اصوات رو داشته باشه با "زبان" مخصوص خودش با "صاحب" بدن ارتباط برقرار می کنه - منظورم ضربان قلبه و سایر همبستگی های ارگانیکه. ضمن این که واقعیت مهم تر در مورد جنین اینه که نسبت به وضعیت خودش آگاهی نداره ... در حالی که این "احساس" ژرف، تنها در بازتاب آگاهی فرد نسبت به این وضعیت معنی پیدا می کنه.
   در مورد واقعیت پس از مرگ، تفاوت های اعتقادی زیادی وجود داره ... اما اگه به "زندگی" پس از مرگ اعتقاد نداشته باشیم، تنهایی پس از مرگ هم خود به خود بی معنا میشه. مثل تنهایی یه سنگ قبر که تنها از "دید ما" تنها به نظر می رسه.
   پس تنهایی "واقعی" - جدا از ترس های ما در مورد آینده ی مبهم - در طول زندگی ما معنا پیدا می کنه. در هر دوره ای از زندگی هم ممکنه صورت های مختلفی به خودش بگیره. مثلا نوجوان ها به ظاهر تمایل دارند از خانوده و به خصوص والدین فاصله بگیرند، اما در عین حال این به معنی خواست تنهایی نیست، چون هم زمان به دنبال دوستان نزدیک و "محرم اسرار" هستند.
   با این که میشه بر سر موردهای "متفاوت" به صورت خاص بحث کرد، اما این تنهایی نه خود خواسته ست و نه هیچ وقت مورد پذیرش قرار می گیره. اوج بروز احساس تنهایی رو اما میشه در لحظه ی مرگ یا در "بستر احتضار" دید، چرا که فرد بیشترین آگاهی رو نسبت به خود، با مرور خاطرات گذشته و نگاه به وضعیت فعلی کسب می کنه. نوربرت الیاس به بهترین وجه ابعاد این نوع تنهایی رو توی کتاب خودش، تنهایی دم مرگ، تشریح کرده. اما مرگی که الیاس به اون نمی پردازه، مرگ خود خواسته ست.
    چرا وقتی انسان به استقبال مرگ می ره - در جبهه ی جنگ مقدس، برفراز یک ساختمان بلند، در کوچه پس کوچه های "مبارزات رهایی بخش"، روبه روی موج های خشمگین ساحل سنگی یا حتی و مهم تر از همه در تردید یه وان خالی - باز هم از تنهایی وحشت داره و سعی می کنه دست کم "روایتی" از خودش باقی بگذاره؛ در حالی که می دونه - یا احتمال می ده-  این روایت تا زمانی که زنده ست گفته نشه. به نظر من شرط انصاف نیست که همه ی تماس های تلفنی یا پیام های دیگه ی شخص رو به حساب ترس از خودکشی یا بی اعتباری "ادعا" و تردید در قصد اون بگذاریم. در ضمن این تنهایی خود خواسته نیست بلکه مرگ خود خواسته است که با تنهایی فرد عجین شده. اگه هدف "زنده نگه داشتن" فرد نباشه، کسی که قصد خودکشی داره همون قدر به "حمایت" و هم صحبتی دیگران نیاز داره که یه بیمار روی تحت بیمارستان یا یه سرباز زیر آتش توپخانه ... کی می دونه گلوله ی بعدی کجا فرود میاد؟

   پ. ن : با دیدن فیلم "دریای درون" The Sea inside یکی از هزار سوالی که به مغزم هجوم میاره اینه: چه موقعی دیگران به کسی "حق" خودکشی میدن؟

نظرات 4 + ارسال نظر
دکولته بانو چهارشنبه 22 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 12:07 ب.ظ

ترس از تنهائی همیشه هست ... حالا چه با معنی عام چه با معنی خاص ... منظورم تنهائی ظاهری و باطنیه ... حالا تو بعضیا این احساس بیشتره ... تو بعضیا کمتر ... و لحظاتی که انسان می دونه آخر خطه، این احساس حتما خیلی خیلی بیشتر می شه ...
راستش من به همه همیشه حق خودکشی می دم ... چون این زندگی انقدر کثیف و مسخره و لوس و حال بهم زن زیادی طولانی و تکراریه که هر کسی حق داشته باشه دلش نخواد ادامه‌ش بده ...

معلومه دلت خیلی پره ... منم واسه همین می نویسم

دکولته بانو چهارشنبه 22 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 12:09 ب.ظ

یادم رفت بگم :
اوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووول

آخه این جا که 30 40 نفر مراجعه کننده و کامنت بذار پایه ی ثابت نداره ... کلا هرکی نظر می گذاره یا اول می شه یا دوم یا سوم!

مهدی پژوم چهارشنبه 22 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 03:19 ب.ظ http://mahdipejom.blogsky.com

سلام پیشی خان
معتقد هم اگر باشی و اعتقاد صحیح ا بجویی اگاهی بعد از مرگ هم وجود ندارد. مگر در قیامت. این برزخ و شب اول قبر و این قبیل خرافات ساخته و پرداخته ذهن متدینین است...

اختلاف نظر من و شما این جاست حاج آقا که من به اعتقاد "صحیح" یا "درست" یا "حقیقی" باور ندارم. برای همین ناچار تمام برداشت ها از اندیشه ی کاهنان مصر باستان تا فرمایشات "سیاحت غرب" را به دیده ی "یک عقیده" نگاه می کنم.

پریسا یکشنبه 16 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 03:31 ب.ظ

با صد هزار مردم ، تنهایی
بی صد هزار مردم ، تنهایی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد